""بـــآنــــــوی شـــرقـــــی""

......بکـــوش از در تـــنگ داخـــل شـــوی......

""بـــآنــــــوی شـــرقـــــی""

......بکـــوش از در تـــنگ داخـــل شـــوی......

خدایا

خدایا:

 شیطان میخندد! نمیخواهی از آن معجزه های محمدت را رو کنی؟

                 !زمینت دیگر زمین نیست!


.

باران!

بگذار شراب مرگ را با یک بخت سیاه بنوشم، حالا که زمین هروز بی شرمانه خودش را دور میزند!


.

امروز برای هزارو یکمین بار یوسف بازگشت اما،،،، چشمهای احساس من هنوز کورند!



.

✿ پاک بودم ✿

سنگین بودند نگاه هایی که برچسب هرزگی را بر من میزدند! و چه سنگین تر نگاه های هوس آلودی که تمام اندامم را زیر و رو میکردند! چه دردناک است پاک باشی و هرزه خطابت کنند!


.

هوای دلت مه گرفته بود، بیخودی مرا متهم به بی عشقی نکن! معنای شعرهایم را نمیفهمی، بیخودی قلمم را به سیاهی متهم نکن! من را فقط متهم به عوضی عاشق شدن کن!



.

دیر شده است، برای شنیدن عاشقانه هایت، گوش های احساس من سالهاست کر شده است!



.

شب بود


شب بود و یک عالمه تنهایی!
یک عالمه سوال های بی جواب، یک عالمه بی تو بودنها!
شب بود و یک عالمه خاطرات زخم خورده!
یک عالمه آرزوهای نمرده!
وقتی رفتی شب بود، همیشه شب شد!
شب بود و یک عالمه آغوشت را میخواستم!

.




شب که میشود، تمام سنگینی اش می افتد به دوش من!
شور برم میدارد، میترسم، نکند امشب زیر بار این سنگینی دلم بمیرد!



.

همان بودنها


چقدر خوب بود اگر میشد به این بودنهای کدر دل نبست!
همان بودنهایی که بوی کثافتش تمام فضای شهر را آلوده میکند!
همان بودنهایی که بغض های شبانه اش راه نفست را میگیرد!



.


واژه ها، زیادی تلخند، زیادی کدر!
جان میدهند روی کاغذ!
آدم شور برش میدارد که بنویسد، میترسد قاتل واژه ها باشد!


.